سرگرمی

اسم پسر ایرانی اصیل لاکچری با ک

اسم پسر ایرانی اصیل لاکچری با ک چی بذاریم؟ بهترین انتخاب شما برای اسم می‌تواند اسامی ایرانی که اصالتی دیرینه دارند باشد. در این مطلب از کیوی سایت لیستی از اسامی اصیل ایرانی که از شاهنامه و قهرمانان تاریخی برگرفته شده‌اند در اختیار شما قرار داده‌ایم که می‌توانید از آنها ایده بگیرید و زیباترین اسم را برای پسر خود انتخاب کنید.

اسم پسر ایرانی اصیل لاکچری با ک

کارن
جنگجو

کیاشا
حاکم، سلطان، فرمانروا، شاهنشاه، پادشاه

کیان
پادشاهان، بزرگان، سروران

کیاراد
ترکیب دو اسم کیا و راد (پادشاه و جوانمرد)

کیارش
پادشاه و شهریار دلیر، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی، از شخصیت‌های شاهنامه

کمیل
کامل، تمام، نام یکی از اصحاب حضرت علی (ع)

کارون
معنی: نام رودی در جنوب غربی ایران، در استانهای چهارمحال و بختیاری و خوزستان به طول 890 کیلومتر، که با نام کوه رنگ از ارتفاعات زردکوه در شهرکرد سرچشمه می گیرد، بخشی از آن به سرچشمه های زاینده رود می ریزد و بخش دیگر پس از پیوستن به رود دو آب، به سمت خوزستان جاری می‌شود.

کاروند
معنی: از اسامی پسرانه ایرانی

کامبد
معنی: کام + بُد /-bod/ (پسوند محافظ یا مسئول) 1- روی هم به معنی نگهبان کام، میل، آرزو و مقصد و مراد؛ 2-مجاز از کامیار و کامیاب؛ 3- ویژگی آن که زندگی‌اش به کامیابی می‌گذرد.

کامبین
معنی: نیک بخت، سعادتمند، توانگر، کامیاب، خوشدل و بهره‌مند.

کامداد
معنی: نام وزیر و مشاور آبتیننام پارسی

کامراد
معنی: کام = قدرت، توانایی + راد = جوانمرد، بخشنده، روی هم رفته به معنی جوانمرد قدرتمند و توانا.

کامروا
معنی: آن که خواسته و آرزویش رسیده است، موفق

کامنوش
معنی: کامروا، خوشبخت، کامیاب.

کامور
معنی: کامیاب و پیروزمند، بهره‌مند و بختیار، کامیاب و کامروا.

کمیل: از اصحاب حضرت علی (ع)، کامل، تمام

کوروش: خورشید، بنیان گذار سلسلۀ هخامنشی

کیسان: از بزرگان و پادشاهان،مثل پادشاه

کیان مهر: متشکل از دو اسم کیان و مهر به معنای پادشاهان و خورشید

کسری: شاه، خسرو

کژوان: کوه بان، کوهنورد

کایا: صخره

کمبوجیه:نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی

کوشیار
داده ی فرشته

کیومرث
زنده ی فانی، زنده ی گویا

کهار
از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی

کامکار
کامروا، موفق، کامگار

کسا
عبای ضخیم

کیآرمین
آرمین، يكی از برادران كاووس و پسر كی

کیخسرو
پادشاه بزرگ و والامقام، پادشاه عادل، نام پادشاه سوم از سلسله کیان

کامبخش
آرزوبخش، مرادبخش

کرامت
بزرگواری، شرافت، سخاوت، بخشندگی

کامران
کامیاب، نیک‌بخت، خوش‌گذران

کیوان
زحل، پادشاه گیتی، محافظ و نگهبان شاه

کیمنش
صاحب طبع شاهانه، شاه طبيعت، بزرگ منش

کارنگ
كسی كه آوای خوبی دارد، خوش نوا

کهرم
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی در سپاه افراسیاب تورانی

کارآک
مردمک چشم

کاوک
معنی: کاوه

کاوه
معنی: گاودرفش، عَلَم و رایَت گاو

کبوجیه
معنی: کمبوجیه، کامبیز، نام فرزند کورش

کبوده
معنی: از شخصیت‌های شاهنامه فردوسی است، مردم چوپان افراسیاب تورانی

کدمان
معنی: نام اصلی داریوش پادشاه هخامنشی

کاظم: لقب امام موسی ابن جعفر(ع)، بردبار، فرو برنده خشم

کیوس: نام پسر قباد و برادر بزرگ انوشیروان پادشاه ساسانی

کایاهان: صخره

کارتال: عقاب

کورداک: پرش کننده

کیقباد: شاه محبوب و سرور گرامی

کامبیز: پسر کوروش پادشاه هخامنشی، گویش امروزی کبوجیه

کامنوش: کامیاب، کامروا، خوشبخت

کریم محمد: متشکل از دو اسم کریم و محمد به معنای بخشنده و ستوده

کیهان: مجموعه سیارات منظومه شمسی، جهان، دنیا

کامبین: سعادتمند، توانگر، نیک بخت

کرامت الله
بزرگی و بخشندگی خداوند

کلام
سخن، حرف مفید، قول

کیا داوود
ترکیب دو اسم کیا و داوود (پادشاه و محبوب)

کابی
معرب منسوب به کاوه آهنگر

کارانوس
از سرداران سپاه اسکندر مقدونی

کاردار
وزیر پادشاه، حاکم، والی

کاروند
از نامهای ایرانی

کاکله
از شخصیتهای شاهنامه

کاکی
نام پدر ماکان دیلمی

کژوان
معنی: کوهنورد

کوژین
معنی: کوژین

کاردوخ
معنی: نامی برای قوم کرد

کاویار
معنی: مراد،آرزو

کلباد: از شخصیت های شاهنامه

کنارنگ: حاکم و فرماندار

کیاس: تیزهوش، دانا و بسیار زیرک

کردوشا: پناه

کهیلا: از شخصیتهای شاهنامه

کیاست
معنی: زیرکی، هوشیاری، دانایی

کامل
معنی: به معنای کمال کامل، اخلاق کامل و تمام صفات نیکو

كثيب
معنی: به معنای تپه ای از ماسه که در اثر باد در صحرا یا سواحل ایجاد شده است.

كفاح
معنی: از نام های امروزی با معنای ملی است. یعنی مبارزه با استعمارگر و مقابله با دشمن و استقبال رو در رو و همچنین به معنای رسیدگی به امور با تلاش و صبر است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا